زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 5:23 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 821
نویسنده پیام
sami آفلاین


ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

چو کس با زبان دلم آشنا نیست

چه بهتر که از شکوه خاموش باشم

چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر

که از یاد یاران فراموش باشم


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 1 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

عاشق نیستم

شاعرم . . . !

فقط نمیدانم چرا وقت نوشتن از تـــــو

بال در می آورم . . .


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 2 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

هر چه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد

از دل ما نرود مهر و وفا بدتر شد

مثلا خواستم این بار موقر باشم

و به جای تو بگویم شما که بدتر شد

این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد

بلکه بر عکس فقط رابطه ها بدتر شد

آسمان وقت قرار من و تو ابری بود

تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد

چاره دارو و دوا نیست، که حال بد من

بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد

روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت

آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 3 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

بـــاز هـم مثـل همیـشه کـه تنهـــا میشـوم ...

دیـوار اتـــاق پنــاهم میـدهـد ...

بـی پـناه کـه بـاشی قـدر دیـــوار را میــدانی !


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:18
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 4 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

دیوار های اتاقم هر روز غم های غم پیچیده ی خود را تکرار می کنند

بار غم باره ی غم های چشم هایت را به دوش می کشد

بار غم های غم انگیز غم خواری های بی صدا !

تنهایی (،) نگاهم کن

تنهایی (،) صدایم کن

هر بار که تنها می شوم

سری به تو می زنم

سری به یه بغل آرزوی تکراری

باز با تو تنها می شم

باز با تمام دل نوشته های مچاله شده تنها می شم !

همه جا دنبال رد گیسوانت می گردم که دست از گرد گیری دلم بر نمی دارد

رنگ از رخ صدایم پریده

نیستی که گوش کنی به صدای آوازم به صدای فریادم

نیستی که صدایت کنم

غم دیوار های این اتاق هر روز مرا در هم می کوبد

هر روز مرا می شکند

خسته شدم از بس هر روز خودم را با تار گیسوانت از سقف آرزوهایم دار زدم

خسته شدم از بس خواب هایم را به تو وصله پینه زدم

ولی همه ی اینها مثل همه ی لحظه های با تو بودن

برای من بهترینه

بهترینم ...


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 5 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

جرعه جرعه لاجرم

تقدیر می نوشم

تبر تبر ناگزیر

رویا تباه می کنم

دستانم را نگیرید

راه ها گاهی

بی همسفر طراحی شده اند


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 6 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

در جلگه غريب و غم آلود سرنوشت

زير سم سمند گريزان ماه وسال

چون باد تاختيم

در شعله بلند شفق ها

غمگين گداختيم.

جز ياد آن نگاه و تبسم،

مانند موج ريخت به هم هر چه ساختيم .

ما پاك سوختيم .

ما پاك باختيم .


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 7 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

بیا بساز از این خسته ، آدمی دیگر

نخواه اینکه بخواهم ز همدمی دیگر

بهشت من تبِ آغوش عاشقانۀ توست

مرا ببَر به تماشا، به عالمی دیگر

ببین که همسفر برزخی پرآشوبم

ببار بر نفَسم عطر شبنمی ، دیگر

نخواه ای گلم، از سایه سار گیسویت

بَرد پناه دلم زیر پرچمی دیگر

*

برای از تو سرودن همیشه دلتنگم

دلیلِ یک غزل تازه شو، غمی دیگر..


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 8 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

الايي لا

گل بابا

تويي خوشبو ، تويي زيبا

بخواب اي نور چشمانم

به روي سينه بابا

لالالايي

گل چايي

عصاي دست بابايي

كه بابا پيرو غمگين است

تويي كه مرد فردايي

لالايي لا

تفنگش را

به دستت مي دهم فردا

بگيري جاي بابا را

بجنگي با سياهي ها

لالالايي

تو مهماني

كنار من نمي ماني

عزيز كوچك بابا

تو فردامرد ميداني

لالالايي گل زيبا

چراغ خانه بابا

خدا باشد نگهدارت

به زيرسايه مولا


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 9 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

کفش هایم

به سوی نرفتن

جفت شده اند

و صدای ترک خوردن بغضی

که می گوید :

وقت رفتن است

اما

کجا باید رفت ؟

با کفش هایی پر از رفتن

که به سوی نرفتن

جفت شده اند


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sami آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 27 /2 /1391
محل زندگی: همین حوالی
سن: 20
تشکرها : 6
تشکر شده : 17
پاسخ : 10 RE اشعار دوست داشتنی...اگه تو هم شعری داری اضاف کن.......

با آن که آفریده شدست از جنون سرم

تندیسی از سکوت و صبوریست پیکرم

دارند سادگی مرا داد می زنند

تصویر تار آینه های برابرم

هرگز مرا شبیه به یک دخترک نبین

تا پرده ها کنار رود من کبوترم

پس از کدام سمت به من می رسد بهار

من که شبیه باد به هر سو شناورم

من باز سردم است مرا هم ببر فروغ

دارم به فصل سرد تو ایمان می آورم


امضای کاربر :

انگار تصور من از خوشبختی با تصور خدای من متفاوت است!
خدایا...
شاید لازم است کمی با هم حرف بزنیم...!
جمعه 10 شهریور 1391 - 18:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :